هوپ بیصدا

روزمرگی ها ومن

هوپ بیصدا

روزمرگی ها ومن

6

26روزازشروع سال گذشته ومن تازه اومدم اینجا.

امسال عید خیلی شاخصه خاصی نداشت .جز اینکه ما پیک نوروزی داشتیم.سفرهم نرفتیموعیددیدنی ها ورفت وآمدهامثل هرسال کلی حاشیه داشت این اومداون نمیادشمااول برید اونا اول بیان وخلاصه ازین حرفا.

امسال برای قیافه شهرشهرداری بیشترزحمت کشیده ولی به جز هموندوسه تاتنه درخت که بافتنی تنشون کردن وشب سال تحویل دیدمشون بقیه راندیدم ازنزدیکوفقط توفصای مجازی عکساشون رادیدم.بعضیاروخیلی دوست داشتم.

دقت کردین به جمله بالاییشب سال تحویل.آره ده شب شنبه مارفتیم تجریش تابنده سیروسمنوبخرم.بعدازهشت نه سال این تجربه تکرارشد.حس خوبی بودولی خیلی عجله ای شد.اونوقت شب سرپل تجریش ولوله آدم بودخریداروفروشنده.بدوبدورفتم خریدکردم وبرگشتم.چندسال قبل هم تجربه اش راداشتم عیدسال86بودفکرکنم سال تحویل صبح بودمن ساعت یازده ونیم شب داشتم لباسای عیدرااتومیکردم یقه شومیزنازنینم راسوزوندم.واااای الان هم یادم میفته داغ میشم.اینقدرحالم بدشد که واقعاشوکه بودم.همسرگفت اصلا ناراحت نشو .راه افتادیم رفتیم بوستان باورم نمیشد ساعت دوازده شب شلوغ همه جاروشن خیلی باحال یک گل سینه خریدم اومدم روی یقه شومیزدوختم درتمام ایام عیدهم همه ازترکیب گل سینه تعریف میکردن

نظرات 2 + ارسال نظر
گلابتون بانو یکشنبه 29 فروردین 1395 ساعت 16:24 http://golabatoonbanoo.blogsky.com

سلام و خیر مقدم!
من عاشق اون ولوله و تکاپوی روز آخر سالم! دوست دارم برم تو سهر بچرخم. هر چند امسال این قدر سرد بود که نتوتستم زیاد بیرون دووم بیارم!

دقیقا یک سال منتظر اون روزای آخرهستم.

خواهر یکشنبه 29 فروردین 1395 ساعت 09:47

اصلا یادم نبود!

واقعا؟؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.