هوپ بیصدا

روزمرگی ها ومن

هوپ بیصدا

روزمرگی ها ومن

صبح یکشنبه

الان بیست دقیقه به هشت صبح ومن تو ترافیک نیایش هستم.

اونموقع ها صندلی اخر اتوبوس برایم خیلی جالب بود تکیه میدادم سرم را به شیشه بزرگش واز ارتفاعی بالاتر ادما وماشینا را نگاه میکردم خیال میبافتم.

الان صندلی عقب نشستم تو ترافیک وسرم به شیشه است پیاده رو اتوبان را نگاه میکنم نمیدونم چرا راننده های اسنپ لاین راست را دوست دارن من خودم اغلب منتهی الیه چپ حرکت میکنم .اما این موقعیت خیلی خاصه آشغالای پیاده روی اتوبان خوردگی های بلوک های سیمانی شمشادهای کج وکوله زیر پل پاهای مسافرای منتظر همه اشون خیالهای مجسمن

جالبه درخت زیتون با چه هدفی زیر پل سیمانی کاشته میشه؟؟یعنی اون درخت هیچ وقت حق نداره از یه حدی بلندتر بشه؟کارشناس فضای سبز اینجوری تشخیص داده ماادما حتی برای بالندگی درخت هم حد وحدود میزاریم اینقدر خودخواهیم.

دایم دینگ دینگ گوشیم درمیاد که همکلاسیام دارن چت میکنن درباره ارایه یه استاد کتاب امتحانش پیدا نشده کتاب ارایه اش هم ترجمه خودشه واصلا خوب وروان نیست دوجلسه هم نیامدن اصلا خبر نداشتن بعد الان دارن لابی میکنند استاد برنامه اش را عوض کنه یعنی عمرا چنان با جزوه مرتب میان سرکلاس یه واو جانمیندازه از طرح درس چطوری امیدوارن کلا بیخیال کتاب بشه برام سواله

شهرداری اینقدر مصمم داربست زده برای دپوی نمک وشن گوشه اتوبان که تو این افتاب ودمای 30 درجه یخ کردم نکنه برف اومده من نفهمیدم.

نظرات 2 + ارسال نظر
نیکادل شنبه 20 آبان 1396 ساعت 08:30

چه رشته ی خوبی میخونید و من چقدر خوشحال میشم ازینکه روزمره هاتون رو دوباره می نویسید. ما رو از آشپزی ها و خونه تکونی ها و مهمونی گرفتن هاتون هم خبر میکنید

واااای مرسی از تعریف

قورى سه‌شنبه 9 آبان 1396 ساعت 12:11

ماشالله معلوم گیاه شناسیت هم خوبه من اگه بودم عمرا میفهمیدم درخت زیتون

اخه درخت زیتون تابلوئه بااون برگهای کوچولو ضخیم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.